برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

گاه زمان ساکن بنظر میرسد.

صحبت خاصی نیست امروز روز پنجم زدن امپولامه. امروزرو همسرم بد زد.خون اومد و دورشم کبود شده.ولی من هر روز منتظرم کی صبح بشه تازودتر امپولا زده بشه ومن نزدیکتر به خواسته ام بشم.واقعا عجله برای گذران عمرمو دارم.

مجبورم.

یه جوک: یه نفر با دوستش صحبت میکنه بهش میگه داری میری دریا؛کشتیت غرق شد چه میکنی؟ میگه به یه درخت می چسبم.میگه آخه وسط دریا درخت کجا بود؟ دوستش میگه: مجبورم !می فهمی مجبورم ! 

خلاصه خواست خدا رو که ما چاکرشیم از دم (به خودمون و خدا دروغ میگیم)ولی مجبورم می فهمی مجبورم. 

پ.ن:واقعا یکی منو روشن کنه که وقتی کاری باید انجام بشه و خدا کنه خدا بخواد و از سویی خدا نخواد اونوقت پس من چکاره ام که خدا میگه از تو حرکت از من برکت؟