برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

سلام سال نو

سلام بر تو ای سال نو. نوروز پیروز. 

سلام بر دوستان عزیزم. 

سفر بودم .حسابی خوش گذشت و من خطه دزفول و خرم آباد و منطقه جنگی که نمیشه گفت مناطق نزدیک به سالهای جنگ رو دیدم.کاروانهای راهیان نور.... 

پادگان دوکوهه: اصلا فکر نمیکردم اینجا رو ببینم. نه اینکه برم توش ولی از بیرون خیلی بزرگ بود. 

سد دز و کرخه وجاده دزفول-خرم آباد که چقدر تونل های طویل داشت. 

 

و من در آغاز سال جدید کاری بزرگ در پیش دارم.فراخوانی دوقلوهایم به زندگی. 

باید حسابی ورزش کنم. تمرین ریلاکسیشن و امید به خدا در پناه آرامش. برایم دعا کنید.

در دل طبیعت

امروز یه ساعتی در دل طبیعت  بودم و قدرت خدا رو در آب در درختان  در علف هایی زیبا که از سنگ روییده بودند دیدم. چقدر زیبا بودند.من همسرم نادیا مادرم و ابوالفضل. 

همسرم با ابوالفضل رفتند و من کنار رود خانه موسمی روی تخته سنگی نشستم و به صدای رود گوش کردم وبخودم گفتم انرژی این زیبا ئیها را در خود ذخیره کن برای روزهای استراحت مطلق وسختی که در پیش داری.  

و اکنون با این وبی که دارم و دوستان نابم میتونم بیشتر احساس راحتی داشته باشم. 

اگرچه که شاید نتونم خیلی از وب استفاده کنم واسه اشعه هایی که داره. خدا میدونه. 

الان برم چای اویشن و زنجبیلم رو بخورم. یک فنجان چای داغ بفرما.