برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

انتشار

این بار تصمیم گرفتم بعد زدن دوتا وبلاگ این سومی رو به بیشتر دوستان معرفی کنم .البته نه دوستانی که من رو از روی مشخصات فامیلی می شناسند. بلکه وبلاگی هایی که گاه از همین نزدیکان نیز  بیشتر می فهمشون. 

میخوام که امیدم بدن تا بتونم این مسیر رو برم و واقعا بهشون احتیاج دارم.

لاک پشت نادیا از خواب زمستانی بیدار شد.

صبح امروز بهاری ترین روزی هست که من دوباره تجربه می نمایم.  هوا لطیف و مهربان و کمی ابری. انگار که با نوازش نسیم حریر رو بر پوست بدن تجربه میکنی. 

دیروز لاک پشت دخترم نادیا بعد مدتها از خواب بیدار شد.واقعا هم الان هوا بهاری شده وبهارخیلی جلوتر از تقویم  اومده واین رو لاک پشت ثابت کرد.  

دیشب خونه مامانم بودم و شکوفه های درخت گوجه سبز نمی گذاشت که ساقه های درخت رو رویت کنیم. مملو از شکوفه های بهاری. 

سمنو مامان هم داد میزد باز عید وباز بهار و رسوم کهن چند هزار ساله ایران زمین.