برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

آخرین روز فروردین

دوستم نیایش جون و امیرحسن گل منو متوجه این بعد از آخرین روز فروردین کردند. 

امروز ورزش در فضای باز خوش گذشت و در برگشت هم از اهنگ نوائی نوائی نوائی تو گل بی وفایی رو شنیدم ولذت بردم.  

در برگشت به همسرم -که چند وقته مرتب از اینکه خمیر دندان بزرگ خریده ام مرتب گلایه میکنه و ناراضیه- وقتی امروز هم ناله رو  شروع کرد فوری باقیمانده خمیر دندون بزرگه رو دور ریختم وبهش گفتم آنقدر عمر کوتاه هست که مجبور نیستی چیزی رو که دوست نداری مرتب تحمل کنی. 

و خوشش اومد. 

آفرین بخودم. 

نتیجه :چقدر وسایل ، لباس ، روابط و اشخاص هستند که بزور تحملشون میکنیم و همیشه هم دچار حس بدی باهاشون میشیم و هیچگاه تمرکز نمی کنیم که یکبار خروج اونا از زندگیمون کلی انرژی مثبت بما خواهد داد و فضا رو برای اومدن وسایل و اشخاصی که می پسندیم باز میکنه. همینها مانع لذت وافعی میشند خیلی راحت میتونیم از خیلیاشون جدا بشیم.

نصایح من به یک دوست

صبح رفتم ورزش با یکی از دوستانمون.از من خواست که در یک پروژه سرمایه گذاری کنم و من هم با ذکر دلایل به او گفتم اولا این پروزه همش ضرره واینها که میگویی فکر وخیاله و دوم تو با این سن ۲۴ بشین و فقط به ادامه تحصیل فکر کن . اگر از شرایط موجود ناراضی هستی برو آیلتس بخون برو کشوری  مثه استرالیا که هم آبروی ایران باشی و هم راضی .تازه خیلیا تو همین جا خوب رشد کردند. 

خلاصه همین صحبتا باعث شد که بخودم بیام وتصمیم بگیریم که با اقای همسر هر طور شده جوری برنامه ریزی کنیم که آیلتس ررو بگیریم.