برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

برای لحظه حال

برای دلم مینویسم چون خودمو دوست دارم.

لاک پشت نادیا از خواب زمستانی بیدار شد.

صبح امروز بهاری ترین روزی هست که من دوباره تجربه می نمایم.  هوا لطیف و مهربان و کمی ابری. انگار که با نوازش نسیم حریر رو بر پوست بدن تجربه میکنی. 

دیروز لاک پشت دخترم نادیا بعد مدتها از خواب بیدار شد.واقعا هم الان هوا بهاری شده وبهارخیلی جلوتر از تقویم  اومده واین رو لاک پشت ثابت کرد.  

دیشب خونه مامانم بودم و شکوفه های درخت گوجه سبز نمی گذاشت که ساقه های درخت رو رویت کنیم. مملو از شکوفه های بهاری. 

سمنو مامان هم داد میزد باز عید وباز بهار و رسوم کهن چند هزار ساله ایران زمین.

یادم باشد هر روز خدا که ...

  • سالیانی را که ملخ ها خورده اند  خدا بمن برمی گرداند. 
  • کلمه "اقدام. عمل. تلاش" از کتاب نیمه تاریک دبی فورد یادم نره که سر از بندرعباس دربیارم. 
  • بخشیدن رو بخصوص بخشش خودمو ادامه بدم. 
  • یادم باشه بابت کارایی که کردیم در آینده خودمونو سرزنش نمیکنیم بلکه بابت کارهایی که نکردیم خودمونو نمی بخشیم ومن هر کاری از دستم بربیاد میخوام انجام بدم. 
  • لحظه حال رو یاد بگیرم که حس کنم و درک کنم ولذتشو ببرم. 
  • حساسیتمو نسبت به صحبت های اطرافیان کمتر کنم و دلگیرنشم که چقدر میپرسند یا نظر میدهند اونا برای من مضطرب هستند واین قابل تقدیره. 
  • ذهن استدلالی رو رها کنم و بخدا بسپارم. 
  • برای روزهایی که میخوام هیچ کاری رو نکنم برنامه بریزم.